عصر امروز
Thursday, February 09, 2006
قطر.اورگون ايالت در سال 1998 در شده له گندمهاي انسان؟ شيطنتهاي صرفا يا وحشت علايم .است متر حدود 10 در مركزي دايره ريدلي مت فيضاللهي كاوه:ترجمه ليوان چند صرف از پس سال 1978 تابستان گرم روزهاي از يكي عصر.شد شروع شوخي يك با چيز همه لانگوود در سواري اسب مسير به هواخوري براي كورلي ، ديو و بوئر داگ پرسيهابز ، در نوشيدني زمان آن در كه) بوئرميكردند صحبت (ناشناخته پرنده اشياء) يوفوها درباره آنهارفتند استيت بود شده شايع آن طي كه آورد خاطر به كوئينزلند در را موردي (ميكرد زندگي استراليا ملبورن در باقي خوابيده گندمهاي از دايرهاي صورت به آن جاي و برخاسته هوا به چمنزاري از يوفو يك به اشاره با بوئر سپساست شده ايجاد شدن بلند هنگام به يوفو زدن چرخ اثر در كه مانده چه بسازيم دايرهاي اينجا اگر ميكني فكر:پرسيد كورلي از شوخي به نزديكي آن در گندمزاري ترتيب ، اين به و.است آمده فرود اينجا پرنده بشقاب يك ميكنند فكر مردم ميافتد؟ اتفاقي دايرههاي سال طول 12 در.شد عمومي همپشاير ساكن هنرمند دو كار با دايرهسازي شبانه سرگرمي در.(گذاشت كار سر) كرد جلب خود به را عالم سراسر دانشمندان توجه ميساختند ، آنها كه سادهاي و گرفتند پيشي آنها از كار اين در سرانجام و پيوستند آنها به نيز ديگري هنرمندان فاصله اين قرن اين طبيعي فوق پديده اسرارآميزترين به تبديل كه آنجا تا يافت ادامه زنجيرهاي واكنش اين .شد تاكنون و است انگلستان در تين به نيوكاسل جاده در واقع دانشگاهي شهرك ساكن Matt Ridley .است نوشته "سرخ ملكه" و "فصل در 23 گونه يك خودنوشت زندگينامه:ژنوم" جمله از كتاب چندين
كنم ثابت كه بود اين انگيزهام.ساختم گندمزار يك در سال 1991 در را دايرهام نخستين من .هستند انسانساخت "دايرهها گندم" تمام كه بودم شده متقاعد زيرا است آسان چقدر آنها ايجاد از يكي ديروقت.نيست علاقهمند آن آزمودن به هيچكس ميرسيد نظر به كه بود توضيحي تنها اين از پر مزرعهاي به _ بود آمده تگزاس از كه برادرزنم _ همدست يك همراه به اوت ، ماه شبهاي حالي در و بستيم زمين به ميخ با را طنابي.گذاشتيم پا انگلستان شمال در رسيده تقريبا گندم چندان روش اين.كرديم دايره يك در حركت به شروع بوديم داشته نگه زمين نزديك را طناب كه پاهايمان از كمك كمي با اما.درميفتند طناب زير از سالم گندمها نبودزيرا موفقيتآميز .بسازيم شده له گندم از آبرومند دايرهاي توانستيم زودي به طناب ، داشتن نگه پايين براي نخستين من.شد تلفن هيجانزده لحني با مسئول مقامات به محلي كشاورز آن طرف از بعد روز دو ديگر گندمدايره دو برتر تكنيكهاي از استفاده با آن از پس.بودم داده فريب را خود قرباني رفتن راه" تكنيك به سپس.درآمد كار از مفيد ميشد ، پر آب از كه سبك باغباني غلتك يك.ساختم برده كار به فقيد ديوكورلي و بوئر داگ نخستين ، دايرهسازان توسط كه آوردم روي "تخته روي گندم خواباندن براي تختهاي از روش اين درشد آغاز آنها با سال 1978 در ماجرا همه كه ميشد كشيده دايرهها لبه درآوردن صاف براي چيز مهمترين.است آويخته طناب دو از كه ميشود استفاده ساعت ، يك از كمتر در ميتوانم كه دريافتم زودي بهاست شده بسته كه است طنابي داشتن نگه .بسازم تميز و تر بسيار لبههاي با پيچيده الگوي
ادعا معمولا كه است چيزي آن از سادهتر بسيار اثر ، گذاشتن جاي بر بدون مزرعه درون به رفتن هيچ كه شد مزرعه وارد طوري ميتوان شود ، برداشته دقت با گامها اگر و خشك ، هواي در.ميشود وجود گندمزار به ورود براي نيز دزدانهتري حتي و ديگر روشهاي.نماند باقي ردپايي يا اثر روي يكي از و ميبرند كار به را كافهها مخصوص بلند چارپايه دو دايرهسازان ، از گروهي.دارد .ميپرند ديگري نيست امكانپذير كه ميكردند گزارش پيوسته مطبوعات دهه 1990 ، اوايل در آنكه شگفتآور اما بررسي مشغول اصطلاح به كه كساني _ "غلهشناسان" به آنهاباشند انسانساز دايرهها گندم تمام كه ميشود گفته.نكردند كنترل را آن خودشان هرگز و ميكردند استناد _ هستند گندمدايرهها ميشد فرض چنين اما) باشد "حقهباز" چند كار بتواند كه است آن از بيش بسيار دايرهها تعداد ميشوند ظاهر خوشمنظره مزارع در دايرهها آنكه يا ،(ميكشد طول ساعت چندين دايره هر ساخت كه است همراه غيرزميني و اسرارآميز صداي و سر با دايره ايجاد آنكه يا ،(ندارد حقيقت اصلا كه) راهراه سمعك شبانه آواز توانستم حتي كردم گوش دوباره شدن ضبط از پس را صداها اين كه هنگامي) .(دهم تشخيص آن در را "تقلبي" دايرههاي از را "اصلي" دايرههاي ميتوانند "كارشناسان" كه بود اين ادعا مضحكترين زنده برنامه يك در ميدن ترنس نام به كارشناسان اين از يكي آنكه از پس حتي.دهند تمييز تلويزيون شبكه 4 توسط واقع در كه است اصلي هنگامي دايره يك كرد اعلام دوربين روبهروي او پاي پيش را راه اين مخمصه از رهايي براي برنامه مسئولان شود ، تهيه فيلم آن از انگلستان همچون ديگري دايرهسازان با بعد كمي است ، بوده لبي اشتباه يك تنها اين بگويد كه گذاشتند ديدار "دايره وسط به شليك" كتاب نويسنده اشنيبل ، جيم و ساوثهمپتون دانشگاه از آلن رابين در خلل ايجاد اما آسان بسيار خودفرموده كارشناسان زدن گول آنها دوي هر نظر از.كردم كردند ، اعتراف كورلي و بوئر كه هنگامي.بود دشوار بسيار گزارشگران زودباوري و سادهلوحي من خود روزنامهاي مقالات.كرد رد را گفتههايشان و كرده معرفي كلاهبردار را آنها تلويزيون مامور من كه شد گفته كنايه به و شده انگاشته ناديده "دولتي گمراهكننده اطلاعات" بهعنوان .است دروغ البته و غلطانداز كه هستم انگلستان جاسوسي و اطلاعات اداره
و بنگرم ترديد ديده با كارشناسان تمام به نخست ، .آموخت مهم درس دو من به ماجرا اين تمام غلهشناسان اصطلاح به از بسياري _ باشد است شده واگذار آنها به كه منافعي به حواسم دايرهها گندم از بازديد منظور به يكهفتهاي تورهاي راهنمايي و كتاب نوشتن با را جيبهايشان سادهلوحي هرگز دوم ، .انباشتهاند دارد ، هزينه دلار از 2000 بيش نفر هر براي آنها از بعضي كه تبيين آنها در كه است كرده چاپ مقالههايي ژورنال والاستريت حتي.نگيرم دستكم را مطبوعات .نميشود گرفته جدي چندان دايرهها اين بودن انسانساز قرون فيلسوف توسط نخستينبار كه كنند اعتماد قاعدهاي به دارند تمايل شكآوران و دانشمندان تبيين ، سادهترين قاعده اين براساس.است شده بيان (William of Occam) اوكامي ويليام وسطا ، ساير.هستند تخس آدمهاي تبيين ، سادهترين اين دايرهها ، گندم مورد در.است بهترين معمولا غيرعادي ، بادهاي فضايي ، سفينههاي فرود:از عبارتند شدهاند مطرح تاكنون كه تبيينها و شيطان ،(باشند كه نوعي هر از) پلاسمايي گردابهاي عجيب ، نيروي ميدانهاي پيچنده ، توفانهاي .فحل خارپشتهاي ساختند را كسري الگوهاي و پيچيده رياضي اشكال آن دهه 1990 اواسط در كه كساني هويت مورد در بودنشان فضايي آدم از آنها بودن دانشجو احتمال اوكام ، اصل به بنا اماندارم نظري هيچ من .است بيشتر بسيار http://www.circlemakers.org/ سايت به دارد اختصاص دايرهها گندم ساخت به كه سازماني با آشنايي براي .كنيدمراجعه
كنم ثابت كه بود اين انگيزهام.ساختم گندمزار يك در سال 1991 در را دايرهام نخستين من .هستند انسانساخت "دايرهها گندم" تمام كه بودم شده متقاعد زيرا است آسان چقدر آنها ايجاد از يكي ديروقت.نيست علاقهمند آن آزمودن به هيچكس ميرسيد نظر به كه بود توضيحي تنها اين از پر مزرعهاي به _ بود آمده تگزاس از كه برادرزنم _ همدست يك همراه به اوت ، ماه شبهاي حالي در و بستيم زمين به ميخ با را طنابي.گذاشتيم پا انگلستان شمال در رسيده تقريبا گندم چندان روش اين.كرديم دايره يك در حركت به شروع بوديم داشته نگه زمين نزديك را طناب كه پاهايمان از كمك كمي با اما.درميفتند طناب زير از سالم گندمها نبودزيرا موفقيتآميز .بسازيم شده له گندم از آبرومند دايرهاي توانستيم زودي به طناب ، داشتن نگه پايين براي نخستين من.شد تلفن هيجانزده لحني با مسئول مقامات به محلي كشاورز آن طرف از بعد روز دو ديگر گندمدايره دو برتر تكنيكهاي از استفاده با آن از پس.بودم داده فريب را خود قرباني رفتن راه" تكنيك به سپس.درآمد كار از مفيد ميشد ، پر آب از كه سبك باغباني غلتك يك.ساختم برده كار به فقيد ديوكورلي و بوئر داگ نخستين ، دايرهسازان توسط كه آوردم روي "تخته روي گندم خواباندن براي تختهاي از روش اين درشد آغاز آنها با سال 1978 در ماجرا همه كه ميشد كشيده دايرهها لبه درآوردن صاف براي چيز مهمترين.است آويخته طناب دو از كه ميشود استفاده ساعت ، يك از كمتر در ميتوانم كه دريافتم زودي بهاست شده بسته كه است طنابي داشتن نگه .بسازم تميز و تر بسيار لبههاي با پيچيده الگوي
ادعا معمولا كه است چيزي آن از سادهتر بسيار اثر ، گذاشتن جاي بر بدون مزرعه درون به رفتن هيچ كه شد مزرعه وارد طوري ميتوان شود ، برداشته دقت با گامها اگر و خشك ، هواي در.ميشود وجود گندمزار به ورود براي نيز دزدانهتري حتي و ديگر روشهاي.نماند باقي ردپايي يا اثر روي يكي از و ميبرند كار به را كافهها مخصوص بلند چارپايه دو دايرهسازان ، از گروهي.دارد .ميپرند ديگري نيست امكانپذير كه ميكردند گزارش پيوسته مطبوعات دهه 1990 ، اوايل در آنكه شگفتآور اما بررسي مشغول اصطلاح به كه كساني _ "غلهشناسان" به آنهاباشند انسانساز دايرهها گندم تمام كه ميشود گفته.نكردند كنترل را آن خودشان هرگز و ميكردند استناد _ هستند گندمدايرهها ميشد فرض چنين اما) باشد "حقهباز" چند كار بتواند كه است آن از بيش بسيار دايرهها تعداد ميشوند ظاهر خوشمنظره مزارع در دايرهها آنكه يا ،(ميكشد طول ساعت چندين دايره هر ساخت كه است همراه غيرزميني و اسرارآميز صداي و سر با دايره ايجاد آنكه يا ،(ندارد حقيقت اصلا كه) راهراه سمعك شبانه آواز توانستم حتي كردم گوش دوباره شدن ضبط از پس را صداها اين كه هنگامي) .(دهم تشخيص آن در را "تقلبي" دايرههاي از را "اصلي" دايرههاي ميتوانند "كارشناسان" كه بود اين ادعا مضحكترين زنده برنامه يك در ميدن ترنس نام به كارشناسان اين از يكي آنكه از پس حتي.دهند تمييز تلويزيون شبكه 4 توسط واقع در كه است اصلي هنگامي دايره يك كرد اعلام دوربين روبهروي او پاي پيش را راه اين مخمصه از رهايي براي برنامه مسئولان شود ، تهيه فيلم آن از انگلستان همچون ديگري دايرهسازان با بعد كمي است ، بوده لبي اشتباه يك تنها اين بگويد كه گذاشتند ديدار "دايره وسط به شليك" كتاب نويسنده اشنيبل ، جيم و ساوثهمپتون دانشگاه از آلن رابين در خلل ايجاد اما آسان بسيار خودفرموده كارشناسان زدن گول آنها دوي هر نظر از.كردم كردند ، اعتراف كورلي و بوئر كه هنگامي.بود دشوار بسيار گزارشگران زودباوري و سادهلوحي من خود روزنامهاي مقالات.كرد رد را گفتههايشان و كرده معرفي كلاهبردار را آنها تلويزيون مامور من كه شد گفته كنايه به و شده انگاشته ناديده "دولتي گمراهكننده اطلاعات" بهعنوان .است دروغ البته و غلطانداز كه هستم انگلستان جاسوسي و اطلاعات اداره
و بنگرم ترديد ديده با كارشناسان تمام به نخست ، .آموخت مهم درس دو من به ماجرا اين تمام غلهشناسان اصطلاح به از بسياري _ باشد است شده واگذار آنها به كه منافعي به حواسم دايرهها گندم از بازديد منظور به يكهفتهاي تورهاي راهنمايي و كتاب نوشتن با را جيبهايشان سادهلوحي هرگز دوم ، .انباشتهاند دارد ، هزينه دلار از 2000 بيش نفر هر براي آنها از بعضي كه تبيين آنها در كه است كرده چاپ مقالههايي ژورنال والاستريت حتي.نگيرم دستكم را مطبوعات .نميشود گرفته جدي چندان دايرهها اين بودن انسانساز قرون فيلسوف توسط نخستينبار كه كنند اعتماد قاعدهاي به دارند تمايل شكآوران و دانشمندان تبيين ، سادهترين قاعده اين براساس.است شده بيان (William of Occam) اوكامي ويليام وسطا ، ساير.هستند تخس آدمهاي تبيين ، سادهترين اين دايرهها ، گندم مورد در.است بهترين معمولا غيرعادي ، بادهاي فضايي ، سفينههاي فرود:از عبارتند شدهاند مطرح تاكنون كه تبيينها و شيطان ،(باشند كه نوعي هر از) پلاسمايي گردابهاي عجيب ، نيروي ميدانهاي پيچنده ، توفانهاي .فحل خارپشتهاي ساختند را كسري الگوهاي و پيچيده رياضي اشكال آن دهه 1990 اواسط در كه كساني هويت مورد در بودنشان فضايي آدم از آنها بودن دانشجو احتمال اوكام ، اصل به بنا اماندارم نظري هيچ من .است بيشتر بسيار http://www.circlemakers.org/ سايت به دارد اختصاص دايرهها گندم ساخت به كه سازماني با آشنايي براي .كنيدمراجعه