عصر امروز
Thursday, February 16, 2006
بر فراز كرملين:در خلال دهه 60 و 70 و در دوران جنگ سرد كه روسيه و آمريكا در يك مسابقه تسليحاتي وتشعشع
تبليغاتي وارد شده بودند، هر بار از دو طرف، ادعاهايي مطرح ميشد كه اثبات يا عدم اثبات اين ادعاها توسط يك گروه مستقل، امكانپذير نبود؛ بنابراين، دو طرف با ارائه داستانها و همچنين بيان دروغهاي بزرگي كه به قول «گوبلر» نازي، «هرچه بزرگتر باشد، باور آن آسانتر است»، اقدام به داستانسرايي كردند.
روسها، ادعاي ركوردشكني فضانوردان خود را داشتند و آمريكاييها نيز ادعا كردند كه در سالهاي 1969 تا 1972، هفده بار با سفينه آپولو به كره ماه سفر كردهاند، اما با ورود مستقلين به اين عرصه در دهه 90 پس از يك دهه توقف در دهه 80، اثبات شد كه برخي از اين ادعاها دروغ بوده و با توجه به كشفيات جديد بشري، هيچگونه پشتوانه علمي براي آنها وجود ندارد.
اين در حالي است كه حتي در كتابهاي درسي ايران نيز از «لويي آرمسترانگ» كه هماكنون زنده است و در آمريكا زندگي ميكند، به عنوان اولين فضانورد يادشده كه به كره ماه سفر كرده است
طي اين روزها، آنان براي نشان دادن شرايط فضايي ملموستر، اقدام به ارائه داستانهايي از UFO يا بشقاب پرندههايي كردند كه جديدترين آن در يك مركز دانشگاهي در مسكو بيان شده است.
نسخه دستنويس قديمي روسها، علايمي از بشقابپرنده قرن 18 ارائه داده است. امروزه گزارشهاي مربوط به نشانهها و موارد رؤيت بشقابپرنده به طور متناوب و هميشگي در رسانهها آشكار و مطرح ميشوند، به طوري كه اين مسئله به سختي توجه آدمها را به سمت خود جلب ميكند كه اغلب نيز رد به جا مانده از هواپيماها يا آزمايشهاي مسافتسنجي با آنها اشتباه گرفته شدهاند. اما اين مطمئنا در موارد رؤيتي كه قرنها پيش ثبت و ضبط شده، صدق نميكند؛ يعني زماني كه هيچ راكت، موشك يا هواپيمايي وجود نداشت.
روزنامه «Komsomolskaya Pravda» ـ چاپ مسكو ـ سندي را از يك آرشيو شخصي منتشر كرده كه ميگويد، شواهدي از پرواز يك بشقابپرنده در سال 1808 بر فراز كرملين وجود دارد.
يك كارشناس موزه تاريخ روسيه و سازمان نسخ قديمي ميگويد: من اين سند و مدرك را در آرشيو يك سناتور اهل مسكو با نام «پيتر پوليودنسكي» كه براي سرويس مخفي «TSAR» كار ميكرده و در اواسط قرن 19 فوت كرده، پيدا كردم.
«الكساندر آفاناسيف»، در ادامه ميگويد: اين نسخه مطمئنا توجه اين شخص را به دلايلي به خود جلب كرده است كه آن را نگه داشته، هرچند رشته بشقابپرندهشناسي به حيطه كاري من مربوط نميشود، اما ارزيابي من اين بوده كه اين نسخه قديمي، صورت يك بشقابپرنده را شرح و توصيف كرده است.
تشعشع بر فراز كرملين: در يكم سپتامبر سال 1808، ساعت 8:7 بعدازظهر در آسمان صاف و ستارهباران، پديدهاي ظاهر شد كه از لحاظ تابش و اشعه و زيبايي در مقابل چيزهايي كه قبلا ديده بودم، غيرقابل مقايسه بود. وقتي ما به آن توجه كرديم، با صداي غرش بلندي همراه بود كه در قوسي با مقياس 55 درجه تا 90 درجه از سطح افق در حال حركت به سمت بالا بود. بشقابپرنده پس از پيمودن اين مسافت در ميان ابرها متوقف ماند، به طوري كه در بالاي كرملين به شكل يك بشقابپرنده بزرگ 35/6 متر طول و 35/5 متر ضخامت قرار گرفته بود. سپس از سمت لبه جلويياش در جهت جنوب غرب چرخيد و يك اشعه تخممرغي به طول 4/1 متر و ضخامت 4/1 متر از آن ساطع شد كه ميزان تابش آن را ميتوان با ميزان تابش حاصل از سوخت فسفر قابل قياس دانست.
اين پديده بدون جرقه و آتش، باز در يك مسير دايرهاي شناور بود و همه چيز اطراف خود را مثل روز، روشن و سپس شعلههايش فروكش كرد و نور ناپديد شد، اما بشقاب پرنده نوراني باقي ماند و به آرامي و عمودي به سمت بالا به حركت درآمد. به اين ترتيب، به ستارهها رسيد و براي دو يا چند دقيقه قابل رؤيت بود و سپس بدون آنكه ناپديد شود، به واسطه ارتفاع فوقالعادهاي كه داشت، قابل مشاهده شد.
علاوه بر اين، شيء مزبور شباهتهاي زيادي به توصيفهايي كه امروزه از بشقاب پرندههاي پيشرفته ارائه ميشود، دارد؛ شباهتهايي همچون توانايي آن در توقف و حركت تند و ناگهاني، پراكندن تشعشعات و شكل هندسياش كه مانند بشقابپرندههاي امروزي بوده است. به هر حال، آفاناسيف، درباره احتمال جعلي و دروغين بودن نسخه، صحبت كرده است.
وي ميگويد: غيرممكن است و نسخه قديمي روي يك كاغذ معتبر توليد شده در سال 1805 نوشته شده است. سبك نوشته نشان ميدهد كه متعلق به اوايل قرن 19 است و مؤلف بايد شخصي تحصيلكرده و احتمالا يك استاد دانشگاه دولتي مسكو بوده باشد؛ اين نكته از اين جهت ابراز ميشود كه دانشگاه درست در خيابان مقابل كرملين است.
فرد محقق به ستارهشناسي روي آورد، به اميد آنكه بفهمد نويسنده نسخه قديمي واقعا شاهد چه چيزي بوده است، اما به طور غيرمنتظرهاي، ستارهشناسان به او كمك كردند كه نويسنده نسخه را شناسايي كند.
«گالينا پونوماريوف»، كارشناس دانشگاه ستارهشناسي روسيه، ميگويد: در سال 1808 در جلسه انجمن طبيعيدانان مسكو، «آندره چيوتاريوف»، استاد شيمي 24 ساله دانشگاه مسكو، گزارشي مبني بر مشاهده اتفاقي يك شهاب ارائه داد. «پونوماريوف» ميگويد: البته آن شيء يك شهاب نبود، اما در آن زمان، هر شيئي كه در آسمان ديده ميشد، از آن به عنوان يك شهاب ياد ميشده است.
طرح و نقشه: نسخه مورد نظر همراه با يك نوشته و تصوير همراه بود.
1ـ 13 سپتامبر 1808، ساعت 20:7، در دانشگاه دولتي مسكو، «چبو تاريوف»، صداي غرش و لرزشي را ميشنود و از پنجره به بيرون نگاه ميكند و يك شيء مثلثي به طور 35/6 متر و ضخامت 35/5 متر ميبيند كه به طور قوسي در حال بالا رفتن بود.
2ـ شيء مورد بحث بر فراز كرملين و در مسافتي به ارتفاع 2 يا 3 كيلومتر متوقف ميماند. از بخش كناري آن گلولهاي شعله مانند به قطر 5/1 متر تابيده شد و تشعشع به وجود آمده به مدت 5 دقيقه ادامه داشت.
3ـ وقتي تابش تمام شد، شيء به آرامي و به طور عمودي، مسير خود را به سمت بالا در پيش گرفت و به مدت دو دقيقه قابل مشاهده بود.
«آفاناسيف» ميافزايد: منظور و هدفي كه از اين نسخه وجود دارد، هنوز براي من مرموز و نامشخص است. در آغاز من پيشنهاد دادم كه اين نسخه، پيشنويس يك مقاله در روزنامه بوده است، اما نه روزنامه دانشگاه دولتي مسكو و نه هيچيك از روزنامههاي مسكو، اين مطلب را منتشر نكرده بودند.
«چبو تاريوف» احتمالا در حال تدارك مقالهاي براي انجمن طبيعيدانان مسكو بوده، اما به دلايلي هرگز به انتشار درنيامده و در آرشيو مانده است. تا اينكه «پيتر پوليودنسكي» آن را كشف كرد و نهايتا نسخه مذكور توسط محققان عصر جديد كشف و مطالب مربوطه به منظور عموميتر شدن، منتشر شده بود
برای بیشتر مردم، این پرسش که ما در عالم تنها هستیم یا نه تنها جنبه فلسفی دارد. مسئله
آکادمیک بدون اهمیت کاربردی. حتی مدارکی دال بر اینکه ما در حال حاضر مورد دیدار موجودات غیر- انسان و پیشرفته قرار میگیریم به نظر عده زیادی در دنیایی که فقر و جنگ و گرمای جهانی ما را تهدید می کند موضوعی بی ربط است. در مقابل مبارزه واقعی دراز مدت آینده انسان، پرسش از ufo ها، موجودات فرا زمینی، پروژ های مخفی دولت تنها یک نمایش کنار گذر است، درست است؟ به گونه ای مصیبت بار خیر!
مدارک و شواهد ارایه شده به ما می گوید:
1- براستی ما مورد بازدید تمدنهای پیشرفته موجودات فرازمینی قرار داریم و داشته ایم.
2- این موضوع محرمانه ترین، تقسیم بندی ترین شده برنامه در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر است
3-این پروژه ها ، همانطور که پرزیدنت آیزنهاور اخطار داد، از کنترل قانونی در آمریکا و انگلستان و جاهای دیگر فرار کرده
4- فضا پیماهای پیشرفته با منبع غیر زمینی که Extraeterrestrial Vehicles) ETV نامیده می شوند توسط بعضی از سازمانهای اطلاعاتی پایین کشیده شده اند، بازیابی شده اند و حداقل از سال 1940 و احتمالا زودتر از آن در 1930 مورد مطالعه و تحقیق قرار دارند
5- پیشرفت خارق العاده که در تولید انرژی و نیروی محرکه در نتیجه این مطالعات بدست آمده ( و اختراعات مرتبط با آنها توسط انسان از زمان نیکلای تسلا) و این که این تکنولوژی ها نوع جدیدی از فیزیک را بکار می گیرند که نیازی به سوخت فسیلی و یا تشعشعات یونی برای تولید مقدار انبوه انرژی ندارد
6- پروژه های طبقه بندی شده و بالاتر از فوق محرمانه، نیرو محرکه های ضد- جاذبه کاملا عملیاتی و سیستمهای تولید انرژی جدیدی در اختیار دارند که در صورت غیر محرمانه شدن و استفاده صلح آمیز ، یک تمدن انسانی جدید بدون نیاز، فقر و خسارتهای زیست محیطی را قدرت می بخشد
از اواخر دهه 40 تا اوایل 50 یک تلاش موزون و هماهنگ برای پیدا کردن و فهمیدن اصول علمی و فناوری نهفته در این فضاپیماها از طریق مطالعه مستقیم و مهندسی - معکوس اشیا غیر زمینی بدست آمده از New Mexico و سایر نقاط بدست آمد و در همان بدو امر معلوم شد که این وسایل از قوانین فیزیک و فناوری کاربردی بسیار پیشرفته ای نسبت به موتور های احتراقی و تیوب های خلا و غیره استفاده می کنند. در زمان جنگ سرد و اینکه یک پیشرفت تکنولوژیک کوچک می تواند توازن قوا را در مسابقه تسلیحات هسته ای تغییر دهد این موضوع کوچکی نیست.
از مدرک فوق محرمانه دولت کانادا که توسط Wilbert Smith تهیه شد، میدانیم که این موضوع حتی از توسعه بمب هیدروژنی هم به مراتب محرمانه تر نگه داشته شده.
تا اواخر دهه 40 تلاش عظیمی برای مطالعه سخت افزارهای فرا زمینی و یافتن طرز کار آنها و اینکه چه وسایل کاربردی می توان از این اکتشافات ساخت انجام شد، حتی در آن زمان نیز این پروژه ها بطور شگفت آوری محرمانه بوده. این مخفی کاریها در اوایل دهه 50 وقتی پیشرفتهای اساسی از طرز کار نیروی محرکه و فیزیک این وسایل بدست آمد باز هم بیشتر شد. در واقع در این زمان بود که کل این پروژه به صورت افزاینده ای " سیاه " و وارد دنیای زیر زمینی و تایید نشده شد.
وسایلی که نوعی از فیزیک و سیستمهای تولید انرژی را به نمایش می گذارند که در صورتی که افشا شوند برای همیشه زندگی در روی زمین را دگرگون خواهند کرد.
تا زمان آیزنهاور این پروژه ها بطور کلی قسمت بندی شده (Compartmentalized ) به گونه ای که هیچ کس جز عده کمی از تمامیت موضوع مطلع نباشند، و از سیستم قانونی و سلسله - مراحل - فرماندهی و کنترل خارج شد. یعنی اینکه – بطوری که از گواهی شاهدان میدانیم که آیزنهاور از وجود فضا پیما های فرا زمینی مطلع بوده- ریس جمهور (و رهبران مشابه در انگلستان و سایر نقاط) از این حلقه بیرون گذاشته شده اند. بنابراین رهبران برگزیده مردم در مقابل یک مجموعه نظامی – صنعتی (همانطور که آیزنهاور آنها را نامید) قرار گرفتند که پروژه های این چنینی را دنبال می کردند بدون اینکه کسی به کار آنها نظارت داشته باشد. از گواهی شاهدان میدانیم که، آیزنهاور، کندی، کارتر و کلینتون از تلاش برای نفوذ به این پروژه ها نتیجه ای نگرفتند.
این حقیقت در مورد رهبران کنگره، بازرسان، رهبران خارجی و رهبران U.N نیز صدق می کند. مهم نیست شما در چه پست و مقامی باشد، اگر شما برای پروژه لازم دانسته نشوید، از آن اطلاع نخواهید یافت. بر خلاف افسانه های شایع، از 1960، نگرانی از اضطراب عمومی در مواجه با این حقیقت که ما در عالم تنها نیستیم، دلیل اصلی برای سری بودن موضوع نیست. همچنین ترس از خصمانه بودن ET ها نیز عاملی جدی نبوده. هیچکدام از کارمندان داخلی این پروژه ها ET ها را خصمانه و تهدید آمیز نمیدانند.
تا سال 1960 و مطمئنا تا 1990 دنیا با مفهوم سفرهای فضایی بسیار آشنا شده و صنایع و فیلم های علمی- تخیلی کاملا توده ها را با ایده وجود ET هایی از دور دست آموزش داده، بنابراین دلیل ادامه این مخفی کاریها چیست؟
جنگ سرد پایان یافته. مردم از فهمیدن اینکه ما تنها نیستیم شوکه نخواهند شد ( امروز اکثریت مردم باور دارند که UFO ها حقیقت دارند) بعلاوه، چه چیز شوکه کننده تر از زندگی در خلال نیمه پایانی قرن 20 است در حالیکه هر شهر مهم دنیا هدف یک بمب هیدروژنی است؟ اگر ما از عهده این حقیقت بر آمده ایم، از عهده حقیقت وجود ET هم بر می آییم .
ترس، نگرانی، شوک و امثال این حرفها برای این سطح از پنهان کاری که حتی ریس جمهور و ریس CIA نیز از دسترسی به اطلاعات انکار می شوند توجیح کافی نیست.
------------------------------------------------------------------------------
تبليغاتي وارد شده بودند، هر بار از دو طرف، ادعاهايي مطرح ميشد كه اثبات يا عدم اثبات اين ادعاها توسط يك گروه مستقل، امكانپذير نبود؛ بنابراين، دو طرف با ارائه داستانها و همچنين بيان دروغهاي بزرگي كه به قول «گوبلر» نازي، «هرچه بزرگتر باشد، باور آن آسانتر است»، اقدام به داستانسرايي كردند.
روسها، ادعاي ركوردشكني فضانوردان خود را داشتند و آمريكاييها نيز ادعا كردند كه در سالهاي 1969 تا 1972، هفده بار با سفينه آپولو به كره ماه سفر كردهاند، اما با ورود مستقلين به اين عرصه در دهه 90 پس از يك دهه توقف در دهه 80، اثبات شد كه برخي از اين ادعاها دروغ بوده و با توجه به كشفيات جديد بشري، هيچگونه پشتوانه علمي براي آنها وجود ندارد.
اين در حالي است كه حتي در كتابهاي درسي ايران نيز از «لويي آرمسترانگ» كه هماكنون زنده است و در آمريكا زندگي ميكند، به عنوان اولين فضانورد يادشده كه به كره ماه سفر كرده است
طي اين روزها، آنان براي نشان دادن شرايط فضايي ملموستر، اقدام به ارائه داستانهايي از UFO يا بشقاب پرندههايي كردند كه جديدترين آن در يك مركز دانشگاهي در مسكو بيان شده است.
نسخه دستنويس قديمي روسها، علايمي از بشقابپرنده قرن 18 ارائه داده است. امروزه گزارشهاي مربوط به نشانهها و موارد رؤيت بشقابپرنده به طور متناوب و هميشگي در رسانهها آشكار و مطرح ميشوند، به طوري كه اين مسئله به سختي توجه آدمها را به سمت خود جلب ميكند كه اغلب نيز رد به جا مانده از هواپيماها يا آزمايشهاي مسافتسنجي با آنها اشتباه گرفته شدهاند. اما اين مطمئنا در موارد رؤيتي كه قرنها پيش ثبت و ضبط شده، صدق نميكند؛ يعني زماني كه هيچ راكت، موشك يا هواپيمايي وجود نداشت.
روزنامه «Komsomolskaya Pravda» ـ چاپ مسكو ـ سندي را از يك آرشيو شخصي منتشر كرده كه ميگويد، شواهدي از پرواز يك بشقابپرنده در سال 1808 بر فراز كرملين وجود دارد.
يك كارشناس موزه تاريخ روسيه و سازمان نسخ قديمي ميگويد: من اين سند و مدرك را در آرشيو يك سناتور اهل مسكو با نام «پيتر پوليودنسكي» كه براي سرويس مخفي «TSAR» كار ميكرده و در اواسط قرن 19 فوت كرده، پيدا كردم.
«الكساندر آفاناسيف»، در ادامه ميگويد: اين نسخه مطمئنا توجه اين شخص را به دلايلي به خود جلب كرده است كه آن را نگه داشته، هرچند رشته بشقابپرندهشناسي به حيطه كاري من مربوط نميشود، اما ارزيابي من اين بوده كه اين نسخه قديمي، صورت يك بشقابپرنده را شرح و توصيف كرده است.
تشعشع بر فراز كرملين: در يكم سپتامبر سال 1808، ساعت 8:7 بعدازظهر در آسمان صاف و ستارهباران، پديدهاي ظاهر شد كه از لحاظ تابش و اشعه و زيبايي در مقابل چيزهايي كه قبلا ديده بودم، غيرقابل مقايسه بود. وقتي ما به آن توجه كرديم، با صداي غرش بلندي همراه بود كه در قوسي با مقياس 55 درجه تا 90 درجه از سطح افق در حال حركت به سمت بالا بود. بشقابپرنده پس از پيمودن اين مسافت در ميان ابرها متوقف ماند، به طوري كه در بالاي كرملين به شكل يك بشقابپرنده بزرگ 35/6 متر طول و 35/5 متر ضخامت قرار گرفته بود. سپس از سمت لبه جلويياش در جهت جنوب غرب چرخيد و يك اشعه تخممرغي به طول 4/1 متر و ضخامت 4/1 متر از آن ساطع شد كه ميزان تابش آن را ميتوان با ميزان تابش حاصل از سوخت فسفر قابل قياس دانست.
اين پديده بدون جرقه و آتش، باز در يك مسير دايرهاي شناور بود و همه چيز اطراف خود را مثل روز، روشن و سپس شعلههايش فروكش كرد و نور ناپديد شد، اما بشقاب پرنده نوراني باقي ماند و به آرامي و عمودي به سمت بالا به حركت درآمد. به اين ترتيب، به ستارهها رسيد و براي دو يا چند دقيقه قابل رؤيت بود و سپس بدون آنكه ناپديد شود، به واسطه ارتفاع فوقالعادهاي كه داشت، قابل مشاهده شد.
علاوه بر اين، شيء مزبور شباهتهاي زيادي به توصيفهايي كه امروزه از بشقاب پرندههاي پيشرفته ارائه ميشود، دارد؛ شباهتهايي همچون توانايي آن در توقف و حركت تند و ناگهاني، پراكندن تشعشعات و شكل هندسياش كه مانند بشقابپرندههاي امروزي بوده است. به هر حال، آفاناسيف، درباره احتمال جعلي و دروغين بودن نسخه، صحبت كرده است.
وي ميگويد: غيرممكن است و نسخه قديمي روي يك كاغذ معتبر توليد شده در سال 1805 نوشته شده است. سبك نوشته نشان ميدهد كه متعلق به اوايل قرن 19 است و مؤلف بايد شخصي تحصيلكرده و احتمالا يك استاد دانشگاه دولتي مسكو بوده باشد؛ اين نكته از اين جهت ابراز ميشود كه دانشگاه درست در خيابان مقابل كرملين است.
فرد محقق به ستارهشناسي روي آورد، به اميد آنكه بفهمد نويسنده نسخه قديمي واقعا شاهد چه چيزي بوده است، اما به طور غيرمنتظرهاي، ستارهشناسان به او كمك كردند كه نويسنده نسخه را شناسايي كند.
«گالينا پونوماريوف»، كارشناس دانشگاه ستارهشناسي روسيه، ميگويد: در سال 1808 در جلسه انجمن طبيعيدانان مسكو، «آندره چيوتاريوف»، استاد شيمي 24 ساله دانشگاه مسكو، گزارشي مبني بر مشاهده اتفاقي يك شهاب ارائه داد. «پونوماريوف» ميگويد: البته آن شيء يك شهاب نبود، اما در آن زمان، هر شيئي كه در آسمان ديده ميشد، از آن به عنوان يك شهاب ياد ميشده است.
طرح و نقشه: نسخه مورد نظر همراه با يك نوشته و تصوير همراه بود.
1ـ 13 سپتامبر 1808، ساعت 20:7، در دانشگاه دولتي مسكو، «چبو تاريوف»، صداي غرش و لرزشي را ميشنود و از پنجره به بيرون نگاه ميكند و يك شيء مثلثي به طور 35/6 متر و ضخامت 35/5 متر ميبيند كه به طور قوسي در حال بالا رفتن بود.
2ـ شيء مورد بحث بر فراز كرملين و در مسافتي به ارتفاع 2 يا 3 كيلومتر متوقف ميماند. از بخش كناري آن گلولهاي شعله مانند به قطر 5/1 متر تابيده شد و تشعشع به وجود آمده به مدت 5 دقيقه ادامه داشت.
3ـ وقتي تابش تمام شد، شيء به آرامي و به طور عمودي، مسير خود را به سمت بالا در پيش گرفت و به مدت دو دقيقه قابل مشاهده بود.
«آفاناسيف» ميافزايد: منظور و هدفي كه از اين نسخه وجود دارد، هنوز براي من مرموز و نامشخص است. در آغاز من پيشنهاد دادم كه اين نسخه، پيشنويس يك مقاله در روزنامه بوده است، اما نه روزنامه دانشگاه دولتي مسكو و نه هيچيك از روزنامههاي مسكو، اين مطلب را منتشر نكرده بودند.
«چبو تاريوف» احتمالا در حال تدارك مقالهاي براي انجمن طبيعيدانان مسكو بوده، اما به دلايلي هرگز به انتشار درنيامده و در آرشيو مانده است. تا اينكه «پيتر پوليودنسكي» آن را كشف كرد و نهايتا نسخه مذكور توسط محققان عصر جديد كشف و مطالب مربوطه به منظور عموميتر شدن، منتشر شده بود
برای بیشتر مردم، این پرسش که ما در عالم تنها هستیم یا نه تنها جنبه فلسفی دارد. مسئله
آکادمیک بدون اهمیت کاربردی. حتی مدارکی دال بر اینکه ما در حال حاضر مورد دیدار موجودات غیر- انسان و پیشرفته قرار میگیریم به نظر عده زیادی در دنیایی که فقر و جنگ و گرمای جهانی ما را تهدید می کند موضوعی بی ربط است. در مقابل مبارزه واقعی دراز مدت آینده انسان، پرسش از ufo ها، موجودات فرا زمینی، پروژ های مخفی دولت تنها یک نمایش کنار گذر است، درست است؟ به گونه ای مصیبت بار خیر!
مدارک و شواهد ارایه شده به ما می گوید:
1- براستی ما مورد بازدید تمدنهای پیشرفته موجودات فرازمینی قرار داریم و داشته ایم.
2- این موضوع محرمانه ترین، تقسیم بندی ترین شده برنامه در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر است
3-این پروژه ها ، همانطور که پرزیدنت آیزنهاور اخطار داد، از کنترل قانونی در آمریکا و انگلستان و جاهای دیگر فرار کرده
4- فضا پیماهای پیشرفته با منبع غیر زمینی که Extraeterrestrial Vehicles) ETV نامیده می شوند توسط بعضی از سازمانهای اطلاعاتی پایین کشیده شده اند، بازیابی شده اند و حداقل از سال 1940 و احتمالا زودتر از آن در 1930 مورد مطالعه و تحقیق قرار دارند
5- پیشرفت خارق العاده که در تولید انرژی و نیروی محرکه در نتیجه این مطالعات بدست آمده ( و اختراعات مرتبط با آنها توسط انسان از زمان نیکلای تسلا) و این که این تکنولوژی ها نوع جدیدی از فیزیک را بکار می گیرند که نیازی به سوخت فسیلی و یا تشعشعات یونی برای تولید مقدار انبوه انرژی ندارد
6- پروژه های طبقه بندی شده و بالاتر از فوق محرمانه، نیرو محرکه های ضد- جاذبه کاملا عملیاتی و سیستمهای تولید انرژی جدیدی در اختیار دارند که در صورت غیر محرمانه شدن و استفاده صلح آمیز ، یک تمدن انسانی جدید بدون نیاز، فقر و خسارتهای زیست محیطی را قدرت می بخشد
از اواخر دهه 40 تا اوایل 50 یک تلاش موزون و هماهنگ برای پیدا کردن و فهمیدن اصول علمی و فناوری نهفته در این فضاپیماها از طریق مطالعه مستقیم و مهندسی - معکوس اشیا غیر زمینی بدست آمده از New Mexico و سایر نقاط بدست آمد و در همان بدو امر معلوم شد که این وسایل از قوانین فیزیک و فناوری کاربردی بسیار پیشرفته ای نسبت به موتور های احتراقی و تیوب های خلا و غیره استفاده می کنند. در زمان جنگ سرد و اینکه یک پیشرفت تکنولوژیک کوچک می تواند توازن قوا را در مسابقه تسلیحات هسته ای تغییر دهد این موضوع کوچکی نیست.
از مدرک فوق محرمانه دولت کانادا که توسط Wilbert Smith تهیه شد، میدانیم که این موضوع حتی از توسعه بمب هیدروژنی هم به مراتب محرمانه تر نگه داشته شده.
تا اواخر دهه 40 تلاش عظیمی برای مطالعه سخت افزارهای فرا زمینی و یافتن طرز کار آنها و اینکه چه وسایل کاربردی می توان از این اکتشافات ساخت انجام شد، حتی در آن زمان نیز این پروژه ها بطور شگفت آوری محرمانه بوده. این مخفی کاریها در اوایل دهه 50 وقتی پیشرفتهای اساسی از طرز کار نیروی محرکه و فیزیک این وسایل بدست آمد باز هم بیشتر شد. در واقع در این زمان بود که کل این پروژه به صورت افزاینده ای " سیاه " و وارد دنیای زیر زمینی و تایید نشده شد.
وسایلی که نوعی از فیزیک و سیستمهای تولید انرژی را به نمایش می گذارند که در صورتی که افشا شوند برای همیشه زندگی در روی زمین را دگرگون خواهند کرد.
تا زمان آیزنهاور این پروژه ها بطور کلی قسمت بندی شده (Compartmentalized ) به گونه ای که هیچ کس جز عده کمی از تمامیت موضوع مطلع نباشند، و از سیستم قانونی و سلسله - مراحل - فرماندهی و کنترل خارج شد. یعنی اینکه – بطوری که از گواهی شاهدان میدانیم که آیزنهاور از وجود فضا پیما های فرا زمینی مطلع بوده- ریس جمهور (و رهبران مشابه در انگلستان و سایر نقاط) از این حلقه بیرون گذاشته شده اند. بنابراین رهبران برگزیده مردم در مقابل یک مجموعه نظامی – صنعتی (همانطور که آیزنهاور آنها را نامید) قرار گرفتند که پروژه های این چنینی را دنبال می کردند بدون اینکه کسی به کار آنها نظارت داشته باشد. از گواهی شاهدان میدانیم که، آیزنهاور، کندی، کارتر و کلینتون از تلاش برای نفوذ به این پروژه ها نتیجه ای نگرفتند.
این حقیقت در مورد رهبران کنگره، بازرسان، رهبران خارجی و رهبران U.N نیز صدق می کند. مهم نیست شما در چه پست و مقامی باشد، اگر شما برای پروژه لازم دانسته نشوید، از آن اطلاع نخواهید یافت. بر خلاف افسانه های شایع، از 1960، نگرانی از اضطراب عمومی در مواجه با این حقیقت که ما در عالم تنها نیستیم، دلیل اصلی برای سری بودن موضوع نیست. همچنین ترس از خصمانه بودن ET ها نیز عاملی جدی نبوده. هیچکدام از کارمندان داخلی این پروژه ها ET ها را خصمانه و تهدید آمیز نمیدانند.
تا سال 1960 و مطمئنا تا 1990 دنیا با مفهوم سفرهای فضایی بسیار آشنا شده و صنایع و فیلم های علمی- تخیلی کاملا توده ها را با ایده وجود ET هایی از دور دست آموزش داده، بنابراین دلیل ادامه این مخفی کاریها چیست؟
جنگ سرد پایان یافته. مردم از فهمیدن اینکه ما تنها نیستیم شوکه نخواهند شد ( امروز اکثریت مردم باور دارند که UFO ها حقیقت دارند) بعلاوه، چه چیز شوکه کننده تر از زندگی در خلال نیمه پایانی قرن 20 است در حالیکه هر شهر مهم دنیا هدف یک بمب هیدروژنی است؟ اگر ما از عهده این حقیقت بر آمده ایم، از عهده حقیقت وجود ET هم بر می آییم .
ترس، نگرانی، شوک و امثال این حرفها برای این سطح از پنهان کاری که حتی ریس جمهور و ریس CIA نیز از دسترسی به اطلاعات انکار می شوند توجیح کافی نیست.
------------------------------------------------------------------------------